کازماس (Cosmos) و ارز دیجیتال Atom، در ماههای اخیر یکی از پرطرفدارترین شبکهها و رمز ارزهای بازار کریپتوکارنسی بودهاند. فعالیت زیاد تیم پروژه، اکوسیستم قدرتمند و به روز رسانیهای مداوم، همه و همه باعث شده تا دارندگان این رمز ارز، سودهای زیادی کسب کنند. در طول این سالها، پروژههای بلاکچینی همواره با مشکلاتی مانند مقیاسپذیری و قابلیت تعامل و همکاری مواجه بودهاند. شبکه Cosmos با یک دید فنی جدید، میخواهد این مشکلات را حل کند، بخصوص در مورد تعاملپذیری.
قبل از کازماس، بلاکچینها قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نبودند. از طرفی دیگر، ساخت آنها سخت بود و فقط میتوانستند مقدار کمی از تراکنشها را در ثانیه انجام دهند. از رقبای این پروژه، میتوان به پولکادات (Polkadot) اشاره کرد که هدف آن افزایش مقیاسپذیری و تعاملپذیری بین بلاکچینها میباشد. از این جهت به هر دوی این پروژهها، "اینترنت بلاکچین ها" نیز میگویند.
در این مقاله قصد داریم به جزئیات این پروژه جذاب بپردازیم، چون فقط با شناخت دقیق پروژه میتوان سودهای شگفت انگیز کسب کرد.
قبل از پرداختن به شبکه بلاکچینی کازماس بیایید ابتدا به خود مفهموم بلاکچین بپردازیم. یک بلاکچین را میتوان به عنوان یک دفتر کل دیجیتال توصیف کرد که مجموعهای از اعتبارسنجها (validators)، که در شبکه بیتکوین به آنها ماینر میگویند، در آن شرکت دارند. هر یک از این افراد، یک نسخه از دفتر کل را در کامپیوتر خود ذخیره کرده و هنگام دریافت بلوکهای تراکنش، آن را مطابق قوانین تعریف شده در پروتکل به روز رسانی میکند. مزیت اصلی فناوری بلاکچین، توانایی افراد برای به اشتراک گذاشتن دفتر کل بدون اتکا به یک مرجع یا نهاد مرکزی است.
حالا که درک بهتری از چیستی بلاکچین به دست آوردیم، بیایید با یک زاویه فنیتر به تعریف بلاکچین نگاه کنیم و اگر تمایل دارید بیشتر با این فناوری آشنا شوید، مقاله بلاکچین چیست را مطالعه کنید. بلاکچین یک ماشین مرحلهای (State Machine) میباشد که بر روی گرههای کامل (full-nodes) تکثیر میشود و تا زمانی که کمتر از یک سوم نگهدارندههای آن بیزانسی باشند، ایمنی اجماع را حفظ میکند.
به طور کلی بلاکچینها را میتوان به سه لایه تقسیم کرد:
مسئول بهروزرسانی وضعیت مجموعهای از تراکنشها، یعنی پردازش تراکنشها.
مسئول انتشار تراکنشها و پیامهای مرتبط با اجماع.
گرهها را قادر میسازد تا در مورد وضعیت فعلی سیستم به توافق برسند.
بیایید در ابتدا داستان تولد پروژههای بلاکچینی را مرور کنیم و ببینیم چه چیزی باعث شد که پروژههایی مثل کازماس به وجود بیایند. به همین دلیل باید معایب اولین پروژههای این تکنولوژی، یعنی بیت کوین و اتریوم را بررسی کنیم.
اولین رمز ارز بلاکچینی بیت کوین بود؛ یک رمز ارز همتا به همتا که در سال 2008 ایجاد شد و از مکانیزم اجماع به نام اثبات کار (PoW) استفاده کرد. بیت کوین اولین برنامه غیرمتمرکز در بلاکچین بود. خیلی زود مردم به پتانسیل برنامههای غیرمتمرکز پی بردند و تمایل به ساخت برنامههای جدید در جامعه ظاهر شد.
در آن زمان، یکی از گزینهها برای توسعه برنامههای غیرمتمرکز فورک (fork) یا انشعاب پایگاه کد بیت کوین بود که در آن هر سه لایه شبکهسازی، اجماع و اپلیکیشن با هم مخلوط شدند. علاوه بر این، محدودیت و کاربر پسند نبودن زبان برنامهنویسی بیت کوین باعث شد این دیدگاه به وجود بیاید که به ابزار بهتری نیاز میباشد.
در سال 2014، اتریوم با پیشنهاد جدیدی برای ساخت برنامههای غیرمتمرکز وارد این دنیای جدید شد؛ یک بلاکچین واحد وجود خواهد داشت که افراد میتوانند هر نوع برنامهای را در آن پیاده سازی کنند. اتریوم با تبدیل لایه Application به یک ماشین مجازی به نام ماشین مجازی اتریوم (EVM) به این مهم دست یافت.
این ماشین مجازی میتوانست برنامههایی به نام قراردادهای هوشمند را پردازش کند که هر توسعهدهندهای میتوانست آن را به صورت بدون مجوز در بلاکچین اتریوم قرار دهد. این رویکرد جدید به هزاران توسعهدهنده اجازه داد تا شروع به ساخت برنامههای غیرمتمرکز (dApps) کنند. با این حال، محدودیتهای این رویکرد به زودی آشکار شد و هنوز هم تا به امروز وجود دارد.
اولین محدودیت مقیاس پذیری است؛ برنامههای غیرمتمرکز پیاده شده بر روی اتریوم با تعداد پردازش 15 تراکنش در ثانیه مهار میشوند. این موضوع به دلیل این واقعیت است که اتریوم هنوز از Work of Proof استفاده میکند.
محدودیت دوم، انعطاف پذیری نسبتا پایینی میباشد که به توسعه دهندگان داده شده است. از آنجایی که EVM باید همه موارد استفاده را در خود جای دهد، برای موارد استفاده متوسط بهینه میشود. این بدان معناست که توسعه دهندگان باید در مورد طراحی و کارایی برنامه خود توافق کنند. همچنین آنها به چند زبان برنامه نویسی محدود هستند و نمیتوانند اجرای خودکار کد را پیاده سازی کنند.
محدودیت سوم این است که هر برنامه از نظر حاکمیت محدود میباشد. اساساً، این موضوع دو لایه حاکمیتی ایجاد میکند: لایه application و محیط اصلی که لایه اول توسط دومی محدود شده است. اگر اشکالی در برنامه وجود داشته باشد، بدون تأیید حاکمیت خود پلتفرم اتریوم، نمیتوان کاری برای رفع آن انجام داد. از طرف دیگر، اگر برنامه به یک ویژگی جدید در EVM نیاز دارد، باید برای پذیرش آن به طور کامل به حاکمیت پلتفرم اتریوم متکی باشد. این محدودیتها مختص اتریوم نیست، بلکه مربوط به تمام بلاکچینهایی است که تلاش میکنند یک پلتفرم واحد ایجاد کنند که مناسب همه موارد استفاده باشد.
اینجاست که به وجود آمدن شبکه ای مانند Cosmos مورد توجه قرار می گیرد. اما قبل از تشریح این پروژه جذاب، شاید بهتر باشد ابتدا نگاهی به مقاله ارتباط بین بلاکچینها بیاندازید.
از هدف نهایی کازماس بگوییم؛ این شبکه میخواهد بلاکچینهای مختلف را به صورت غیرمتمرکز به هم دیگر متصل کنند که مقیاسپذیری و همچنین تعامل بین آنها را بیشتر کند. شبکه کازماس، به عنوان بلاکچین نسل سوم، در سال 2016 بر روی پروتکلی به نام Tendermint Core به وجود آمد. Cosmos میخواهد که ساختن بلاکچین را برای توسعه دهندگان آسان کند و با اجازه دادن به آنها برای ارتباط با یکدیگر، موانع بین بلاکچینها را از بین ببرد. هدف نهایی آن ایجاد یک اینترنت بلاکچین میباشد؛ شبکهای از بلاکچینها که قادر باشند به روشی غیرمتمرکز با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
با کازماس، بلاکچینها میتوانند حاکمیت خود را حفظ کرده و تراکنشها را به سرعت پردازش کنند و همچنین با سایر بلاکچینهای موجود در اکوسیستم ارتباط برقرار کنند. این چشم انداز از طریق مجموعهای از ابزارهای منبع باز مانند Tendermint، Cosmos SDK و IBC به دست میآید که به افراد اجازه میدهد تا برنامههای بلاکچین سفارشی، ایمن، مقیاس پذیر و قابل اجرا را بسازند.
ساختار کازماس (Cosmos) از چندین بلاکچین مستقل به نام Zone تشکیل شده که به یک بلاکچین مرکزی بنام Hub متصل هستند. کازماس سعی دارد که بلاکچینها را به همدیگر متصل کند، اما امنیت و سرعت تراکنشها را حفظ کند.
البته لازم به ذکر است که خود این زونها قابلیت تبدیل شدن به هاب را دارند که زونهای دیگر میتوانند به آن وصل شوند.
امکان ساختن اپلیکیشنهای غیرمتمرکز سریع تر و ارزان تر، از NFT گرفته تا دکسها، با استفاده از اکوسیستم کازماس وجود دارد.
ارز بومی مورد استفاده در بلاکچین کازماس، Atom نام دارد که یکی از رمز ارزهای پرپتانسیل این بازار میباشد. این رمز ارز که برای آسان کردن ارتباط گرفتن و همکاری بین زنجیرههای مستقل و همچنین افزایش مقیاسپذیری طراحی شده است. با سودهایی که این دارایی دیجیتال در ماههای اخیر داشته، نه تنها سرمایه گذاران خرد، بلکه بسیاری از سازمانها و سرمایه گذاران کلان را نیر به خود جذب کرده است.
در سال 2017، پروژه Cosmos اقدام به جمع آوری سرمایه کرد و حدود 4.78 هزار بیت کوین به علاوه 246.89 هزار اتریوم را جمع آوری کرد که در نهایت منجر به صدور تعداد 168475963 توکن Atom شد. در زمان نوشتار این مقاله، قیمت این توکن برابر با 9 دلار میباشد. لازم به ذکر است که شما میتوانید این رمز ارز را در بسیاری از صرافیهای متمرکز و غیر متمرکز خرید و فروش کنید.
Jae kwon و Ethan Buchman، دو نخبه حوزه بلاکچین، بنیانگذاران پروژه کازماس هستند. در سال 2013 کوان با دنیای بلاکچین آشنا شد و با خواندن مقالهای با عنوان "اجماع، با وجود همزمانی نسبی"، ایدهای در ذهنش جرقه زد که بتوان اجماع بلاکچینها را بدون نیاز الگوریتم اثبات کار امجام داد؛ نام آن را Tendermint گذاشت و در سال 2014 وایت پیپر آن را نیز منتشر کرد. شروع همکاری این دو نفر از سال 2015 بود و در سال 2016 نیز Buchman به طور رسمی به عنوان هم بنیانگذار این پروژه شناخته شد. ادامه این همکاری باعث شد در همان سال کازماس (Cosmos) استارتش را شروع کند و تا به امروز همین اسم را داشته باشد.
سالهای 2017، 2018 و 2019، برای ارزیابی شبکه، چندین تست نت و نسخه آزمایشی انجام شد و در نهایت در سال 2019، نسخه اصلی کازماس اجرا شد.
Cosmos را میتوان یکی از پیشروترین و پیچیدهترین پروژههای دنیای بلاکچین دانست. پروتکل ارتباط میان بلاکچینی (Inter-Blockchain Communication protocol) یا بهاختصار IBC، بخش اصلی این شبکه میباشد. از بخشهای دیگر این شبکه باید به هابها و زونها و Tendermint Core نیز اشاره کرد که نقش مهمی در کازماس دارند. در ادامه به تفکیک هر یک از این بخشها را بررسی خواهیم کرد:
پایه اصلی شبکه کازماس، که وجودش برای انجام امور در شبکه ضروری میباشد. لازم به ذکر است که میتوان Tendermint Core را به عنوان نرم افزار و کازماس را به عنوان بلاکچین در نظر گرفت. البته این نکته هم خالی از لطف نیست که، تندرمیت نام شرکتی است که کوان تاسیس کرد. این بخش، لایههای شبکه سازی یا Networking و اجماع یا Consensus را برای ساپورت و پشتیبانی از اپلیکیشنها تامین میکند.
Tendermint را میتوان نیرو محرکه بلاکچین کازماس در نظر گرفت، که جایگزینی برای PBFT یعنی Practical Byzantine Fault Tolerance میباشد. تا همین اواخر، ساخت یک بلاکچین مستلزم ساخت هر سه لایه (Networking، Consensus و Application) از ابتدا بود. پروژه اتریوم، با ارائه یک بلاکچین ماشین مجازی که هر کسی میتواند ایدههایش را در قالب قراردادهای هوشمند بر روی آن پیاده کند، توسعه برنامههای غیرمتمرکز را ساده کرد. با این حال، قادر به آسان کردن توسعه خود بلاکچینها نبود. اینجاست که Tendermint که توسط Jae Kwon در سال 2014 ساخته شد، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
Tendermint BFT راهحلی است که لایههای شبکه سازی و اجماع یک بلاکچین را در کنار هم قرار داده و به توسعه دهندگان این امکان را میدهد که به جای پروتکلهای پیچیده، بر روی توسعه برنامه تمرکز کنند. در نتیجه، Tendermint باعث صرفه جویی صدها ساعت از زمان توسعه میشود. موتور Tendermint BFT توسط یک پروتکل به نام رابط بلاکچین (ABCI) به لایه application متصل میشود. این پروتکل میتواند در هر زبان برنامهنویسی مورد استفاده قرار گیرد و این امکان را برای توسعه دهندگان فراهم میکند تا زبان متناسب با نیاز خود را انتخاب کنند.
اما این همه ماجرا نیست. در اینجا ویژگیهایی وجود دارد که Tendermint BFT را به یک موتور پیشرفته بلاکچین تبدیل میکند:
Tendermint BFT فقط لایه های شبکه سازی و اجماع را برای بلاکچین مدیریت میکند؛ به این معنی که به نودها کمک میکند تا تراکنشها را منتشر کرده و اعتبار سنجها روی مجموعهای از تراکنشها برای پیوستن به بلاکچین توافق کنند. این نقش لایه application است که نحوه تشکیل مجموعه اعتبارسنج را تعریف میکند. بنابراین، توسعهدهندگان میتوانند هر دو بلاکچین عمومی و خصوصی را بر روی موتور Tendermint BFT بسازند.
اگر اپلیکیشن مشخص کند که اعتبارسنجها بر اساس تعداد توکنهایی که استیک کردهاند انتخاب میشوند، بلاکچین را میتوان به عنوان اثبات سهام (PoS) مشخص کرد. به همین صورت اگر اپلیکیشن مشخص کند که فقط یک مجموعه محدود از افراد مجاز میتوانند اعتبار سنج باشند، آنگاه بلاکچین میتواند به عنوان مجاز یا خصوصی تعریف شود.
Tendermint BFT میتواند زمان بلوک (block time) در حدود 1 ثانیه، تا هزاران تراکنش در ثانیه را داشته باشد.
یکی از ویژگیهای الگوریتم اجماع Tendermint، قطعی کردن آنی است. این بدان معنی است که تا زمانی که بیش از یک سوم ولیدیتورها صادق باشند، فورکها هرگز ایجاد نمیشوند. کاربران میتوانند مطمئن شوند که تراکنشهایشان به محض ایجاد بلوک، نهایی میشود (که در بلاکچینهای اثبات کار مانند بیت کوین و اتریوم صدق نمیکند).
اجماع Tendermint نه تنها خطاپذير، بلکه پاسخگو و مسئول نیز میباشد. اگر بلاکچین فورک داشته باشد، راهی برای تعیین مسئولیت وجود دارد.
Tendermint BFT زمان توسعه یک بلاکچین را از سالها به هفتهها کاهش میدهد، اما ساختن یک ABCI-app امن از ابتدا یک کار دشوار می باشد. به همین دلیل است که Cosmos SDK وجود دارد که بهعنوان لایه اپلیکیشن در محیط شبکه کازماس شناخته میشود. برای آسان کردن ساخت اپلیکیشن روی کازماس و به حداقل رساندن پیچیدگیها، تیم تندرمیت یک کازماس SDK توسعه داده که میتوان گفت یک چارچوب برای ساخت اپلیکیشنهای بلاکچینی با استفاده از Tendermint Core میباشد.
هدف Cosmos SDK ایجاد اکوسیستمی است که به توسعهدهندگان اجازه میدهد تا به راحتی و بدون نیاز به کدنویسی هر بیت از تابع برنامه خود از ابتدا، اپلیکیشن بلاکچینهای خاص را انجام دهند. هر کسی میتواند یک ماژول برای Cosmos SDK ایجاد کند. به عنوان مثال، تیم Tendermint در حال ساخت مجموعهای از ماژولهای اصلی مورد نیاز برای Cosmos Hub میباشد. این ماژولها میتوانند توسط هر توسعهدهندهای در حین ساخت اپلیکیشن خود مورد استفاده قرار گیرند. علاوه بر این، توسعه دهندگان قادر خواهند بود که ماژولهای جدیدی را برای سفارشی کردن برنامه خود ایجاد کنند. همراه با توسعه شبکه Cosmos، اکوسیستم ماژولهای SDK نیز توسعه مییابد، که این امر باعث آسان تر شدن توسعه برنامههای بلاکچینی پیچیده میشود.
حالا که توسعه دهندگان راهی برای ساخت سریع بلاکچینهای سفارشی شده دارند، بیایید ببینیم چگونه این بلاکچینها را به یکدیگر متصل کنیم. ارتباط بین بلاکچینها از طریق پروتکلی به نام پروتکل ارتباطات بین بلاکچین (Inter-Blockchain Communication protocol) یا به اختصار IBC حاصل میشود. IBC از ویژگی نهایی کردن اجماع Tendermint استفاده میکند تا به زنجیرههای ناهمگن اجازه دهد توکن ها یا دادهها را به یکدیگر منتقل کنند.
این زنجیرههای ناهمگن، اساساً به دو بحث مربوط میشود که در ادامه به این موارد خواهیم پرداخت:
زنجیرههای ناهمگن لایههای مختلفی دارند، به این معنی که میتوانند در نحوه اجرای بخشهای شبکه، اجماع و اپلیکیشن متفاوت باشند. برای سازگاری با IBC، یک بلاکچین فقط باید چند الزام را رعایت کند؛ اصلی ترین آنها این است که لایه اجماع باید سریعا نهایی شود. به همین دلیل زنجیرههای اثبات کار (مانند بیتکوین و اتریوم) در این دسته قرار نمیگیرند.
هر بلاکچین توسط مجموعهای از اعتبار سنجها نگهداری میشود که وظیفهشان توافق بر سر بلوک بعدی برای پیوستن به بلاکچین است. به این اعتباردهندهها در بلاکچینهای Proof of Work، ماینر میگویند.
در بسیاری از موارد مهم است که بلاکچینها دارای حاکمیت باشند، زیرا در نهایت اعتبار سنجها مسئول تغییر وضعیت هستند. IBC به بلاکچینهای ناهمگن اجازه میدهد تا توکنها و دادهها را به یکدیگر منتقل کنند. به عنوان مثال، به بلاکچینهای عمومی و خصوصی اجازه میدهد تا توکنها را به یکدیگر منتقل کنند.
میتوان گفت که شیوه کار IBC نسبتاً ساده است. اجازه دهید مثالی بزنیم که در آن یک حساب در زنجیره A میخواهد 10 توکن (در اینجا منظورمان رمز ارز ATOM می باشد) به زنجیره B ارسال کند.
زنجیره B به طور مداوم هدرهای زنجیره A را دریافت میکند و بالعکس. این به هر زنجیره اجازه میدهد تا مجموعه اعتبار سنج دیگری را ردیابی کند. در اصل، هر زنجیره، light-client دیگری را اجرا میکند.
هنگامی که انتقال IBC آغاز میشود، ATOM روی زنجیره A قفل میشود.
سپس، اثباتی مبنی بر قفل شدن 10 عدد ATOM از زنجیره A به زنجیره B ارسال میشود.
اثبات در زنجیره B در برابر هدر زنجیره A تأیید میشود و اگر معتبر باشد، 10 ووچر ATOM در زنجیره B ایجاد میشود. اثبات در زنجیره B در برابر هدر زنجیره A تأیید میشود و اگر معتبر باشد، 10 ووچر ATOM در زنجیره B ایجاد میشود.
توجه داشته باشید که ATOMهایی که در زنجیره B ایجاد شدهاند، ATOM واقعی نیستند، زیرا اتم فقط در زنجیره A وجود دارد. آنها نمایشی از اتمهای روی زنجیره A، بر روی زنجیره B هستند؛ همراه با مدرکی مبنی بر اینکه این ATOMها روی زنجیره A قفل شدهاند. مکانیزم مشابهی برای باز کردن قفل ATOM زمانی که آنها به زنجیره اصلی خود باز میگردند، استفاده میشود.
IBC پروتکلی است که به دو بلاکچین ناهمگن اجازه میدهد تا توکنها را به یکدیگر منتقل کنند.
ایده اتصال هر بلاکچین در شبکه به یکدیگر، از طریق اتصالات مستقیم IBC میباشد. مشکل اصلی این رویکرد این است که تعداد اتصالات در شبکه با افزایش تعداد بلاکچینها افزایش مییابد. اگر 100 بلاکچین در شبکه وجود داشته باشد و هر کدام نیاز به حفظ یک ارتباط IBC با یکدیگر داشته باشند، 4950 اتصال لازم میباشد.
برای حل این مشکل، Cosmos یک ساختار با 2 دسته از بلاکچین را پیشنهاد میکند: Hub و Zones.
Zoneها بلاکچینهای ناهمگن، منظم و مستقلی هستند که بر روی Tendermint Core ساخته شده و زون ها، بلاکچینهایی هستند که به طور خاص برای اتصال زون ها به یکدیگر طراحی شدهاند. هنگامی که یک منطقه اتصال IBC با یک قطب ایجاد میکند، میتواند به طور خودکار به هر زون دیگری که به آن متصل است دسترسی (یعنی ارسال و دریافت) داشته باشد. در نتیجه، هر زون فقط نیاز به ایجاد تعداد محدودی از اتصالات با مجموعه محدودی از هاب دارد. هاب یا قطبها همچنین از double spending یا همان دو بار خرج کردن در بین زونها جلوگیری میکنند؛ این بدان معناست که وقتی یک منطقه یک توکن از یک هاب دریافت میکند، فقط باید به مبدا این توکن و هاب اعتماد کند.
اولین قطبی که در شبکه کازماس راه اندازی شد، Cosmos Hub میباشد که یک بلاکچین اثبات سهام است که توکن اصلی آن ATOM نام دارد و هزینه تراکنشها در چندین توکن قابل پرداخت میباشد. راه اندازی Hub همچنین نشان دهنده راه اندازی شبکه Cosmos است.
تاکنون، ساختار Cosmos که ارائه کردهایم نشان میدهد که چگونه زنجیرههای مبتنی بر Tendermint میتوانند با هم کار کنند. اما کازماس به زنجیرههای Tendermint محدود نمیشود و در واقع، میتوان هر نوع بلاکچین را به شبکه Cosmos متصل کرد.
نهایی بودن، یکی از ضعفهای Tendermint میباشد. بلاکچینها برای اینکه از طریق IBC بتوانند به همدیگر متصل شوند، باید به محض اینکه یک تراکنش به بلاکچین اضافه شد، نهایی و قطعی شود؛ نقطه اتصال (Peg-Zone) که زنجیرهای با قطعیت آنی است، راه حل این موضوع میباشد. کار Peg-Zone این است که وضعیت بلاکچین دارای قطعیت احتمالی را ردیابی و گزارش کند. در نتیجه بلاکچینهای با قطعیت احتمالی هم میتوانند به شبکه Cosmos وصل شوند.
اکنون که میتوانیم به راحتی بلاکچینها را ایجاد و به هم متصل کنیم، یک مسئله نهایی وجود دارد که باید با آن مقابله کنیم: مقیاسپذیری.
شبکه کازماس از دو نوع مقیاس پذیری استفاده میکند:
شامل روشهایی برای مقیاس پذیری خود بلاکچین است. با دور شدن از Proof-of-Work و بهینه سازی اجزای آن، Tendermint BFT میتواند به هزاران تراکنش در ثانیه برسد. عامل این مشکل خود برنامه یا application است. برای مثال، اپلیکیشنی مانند ماشین مجازی (مثلاً ماشین مجازی اتریوم) نسبت به برنامهای که انواع تراکنش و توابع انتقال حالت مستقیماً در آن تعبیه شدهاند (مثلاً یک برنامه استاندارد Cosmos SDK) محدودیت بسیار کمتری بر توان عملیاتی تراکنش اعمال میکند.
حتی اگر موتور اجماع و application بسیار بهینه شده باشند، ناگزیر در نقطهای از توان عملیاتی یک زنجیره منفرد به دیواری برخورد میکند که نمیتواند از آن فراتر رود. این حد مقیاس Horizontal است. برای عبور از آن، راه حل حرکت به سمت ساختارهای چند زنجیرهای یا multi-chain است. ایده این است که چندین زنجیره موازی داشته باشیم که یک برنامه را اجرا میکنند و توسط یک مجموعه اعتبارسنج مشترک کار میکنند، که از نظر تئوری بلاکچینها را بی نهایت مقیاس پذیر میکند.
کازماس در زمان راه اندازی، مقیاس پذیری vertical بسیار خوبی را ارائه میدهد که به خودی خود یک پیشرفت بزرگ نسبت به راه حلهای بلاکچین فعلی خواهد بود. بعداً، پس از تکمیل IBC، راه حلهای مقیاس پذیریhorizontal پیاده سازی خواهد شد.
امیدواریم تا الان به خوبی توانسته باشم تصویر واضحی از پروژه Cosmos را ارائه داده باشیم. در اینجا خلاصهای از شبکه کازماس در سه نکته مختصر آورده شده است:
باید بدانید که Cosmos یک محصول نیست، بلکه یک اکوسیستم است که بر روی مجموعهای از ابزارهای سازگار و قابل تعویض ساخته شده است. توسعه دهندگان تشویق میشوند تا به تلاش برای بهبود ابزارهای موجود و ایجاد ابزارهای جدید بپیوندند تا وعده فناوری بلاکچین را به واقعیت تبدیل کنند. این ابزارها پایه و اساس مورد نیاز برای ایجاد اینترنت غیرمتمرکز و سیستم مالی جهانی آینده هستند.
آیا مطلب مفید بود ؟
از حمایت شما سپاسگزاریم. خوشحالیم این مطلب برای شما مفید بوده است
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *